true
نیمه های شب و خیابان های که سکوتش را صدای خش خش جاروی مردی سبزپوش می شکند.
دل خوش است صبحگاهان که همشهریان از خانه هایشان بیرون می آیند و نگاه هشان را در امتداد خیابان دقیق می کنند بی اختیار از تمیزیش لذت ببرد و لبخندی از سر رضایت بر لبانشان نقش بندد.
و این از خوش قلبی مردی است که نامش هدایت اله است و بیژنی فامیلش . پاکبانی با دل پاک که تعریفش را از شغلش در عمل به نمایش می گذارد.
ازنیمه های شب در خیابان جهاد و میدان صنعت در حال کار است و تلاش .
با او هم کلام می شوم ، می گوید ۴۲ ساله است ، سه فرزند دارد و ۶ سالی می شود که پاکبانی می کند از شغلش راضی است و رضایت خدا و بنده ی خدا را برای کسب روزی حلال واجب می داند.
کارش سخت است با بیل و خاک و زباله سر و کار دارد اما رضایت مردم و حس مسئولیت پذیری اش ، خستگی را از قامت او دور می کند.
سه ماه است شهرک پردیس محدوده کارش شده .ساکنان محله او را به ما معرفی کردند .
شهروندان می گویند پر کار و خستگی ناپذیر است ،می گویند فراتر از محدوده و وظیفه اش کار می کند .می گویند در این سه ماه که آقای بیژنی آمد پاکیزیگی و رو به راهی محیط تفاوت زیادی کرده با قبل .
خوب کارکردنش نُقل هم نشینی های محله شده ، از او راضی هستند و به تعهد کاریش پی برده و دوستش دارند .
موقع خداحافظی با این پاکبان حس خوبی داشتم ،حسی پر از احساس تعلق و مهربانی برای شهر ، برای دیارمان . به او دست مریزاد گفتم و برایش آرزوی بهترین ها کردم.
نکته پایانی را میگویم « باید دستان پینه بسته ی این پدر را بوسید ، باید به آدم های متعهد در هر شغلی بها داد و احترام گذاشت. باید آنها را تشویق کرد تا پر انرژی تر از قبل تلاش کنند»
true
true
true
true